برنامه ریزی استراتژیک در مدیریت شهری
تحولات جهانی، رخدادهای چند دهه گذشته و سیر فزاینده تغییرات در محیط بیرونی و درونی سازمان ها، همراه با ایجاد نیازهای جدید و متنوع در جوامع، باعث گردیده تا استفاده از ساز و کارهای برنامه ریزی سنتی در نیل به اهداف پیش بینی شده، کارائی خود را از دست دهند. همچنین باعث می گردد صاحب نظران مدیریت توجه خود را به رویکرد برنامه ریزی بلند مدت و استراتژیک معطوف نمایند.
در برنامه ریزی استراتژیک، مدیران با آگاهی از نقاط قوت و ضعف داخلی و نیز فرصت ها و تهدیدهای محیطی، و اتخاذ یک استراتژی مناسب، آینده موفق و روشنی را پیش روی سازمان قرار میدهند. چنین مدیرانی قادرند در محیط های رقابتی، علاوه بر حفظ بقای سازمان، کارائی خود را در سطح بالائی نگه دارند. بنابراین آنچه که مدیران را در این رویکرد یاری می نماید، مدیریت استراتژیک سازمان است . مدیریت استراتژیک از طریق فرایندی منظم، مداوم و حساب شده، منطقی و دورنگر به هدایت فعالیت های جمعی یک سازمان برای رسیدن به اهداف مطلوب می پردازد.
تحولات جهانی، رخدادهای چند دهه گذشته و سیر فزاینده تغییرات در محیط بیرونی و درونی سازمان ها، همراه با ایجاد نیازهای جدید و متنوع در جوامع، باعث گردیده تا استفاده از ساز و کارهای برنامه ریزی سنتی در نیل به اهداف پیش بینی شده، کارائی خود را از دست دهند. درهمین جهت صاحب نظران مدیریت توجه خود را به رویکرد برنامه ریزی بلند مدت و استراتژیک معطوف نمایند.
برنامه ریزی استراتژیک برای مدیران
در برنامه ریزی استراتژیک، مدیران با آگاهی از نقاط قوت و ضعف و نیز فرصت ها و تهدیدهای محیطی، و با اتخاذ یک استراتژی مناسب، آینده موفق و روشنی را در پیش روی سازمان قرار دهند. چنین مدیرانی قادرند تا در محیط های رقابتی نه تنها بقای سازمان خود را حفظ نموده، بلکه کارائی خود را در سطح بالائی نگه دارند. پس تنها چیزی که مدیران را در این راهبرد یاری می نماید، مدیریت استراتژیک سازمان است. به عبارت دیگر، برنامه ریزی فرایندی است منظم، مداوم و حساب شده و منطقی جهت دار و دورنگر به منظور هدایت و ارشاد فعالیت های جمعی برای رسیدن به هدف مطلوب است. ماهیت استراتژی، تشخیص فرصت های اصلی و تمرکز منابع در جهت تحقق منافع نهفته در آنهاست. فلسفه استراتژی نشان می دهد که درون مایه اصلی استراتژی، فرصت ها هستند. بدون دستیابی به فرصت های استراتژیک، منافع استراتژیک به دست نمی آید.
برنامه ریزی استراتژیک گونه ای از برنامه ریزی است که هدف آن، تعریف و تدوین استراتژی هاست. برنامه ریزی استراتژیک میتواند برنامه ریزی بلندمدت یا کوتاه مدت باشد.
برخی از مزایای برنامه ریزی عبارتند ازافزایش احتمال تحقق اهداف سازمان، ایجاد فرصتِ اجرای منظم تصمیم ها، صرفه اقتصادی، استفاده صحیح از منابع، فراهم شدن ابزارهای کنترل، امکان سنجش میزان پیشرفت، آگاهی کارکنان از اهداف سازمان و نقش خود، تقویت کار گروهی، رسیدن به اهداف شخصی.
امروزه سازمان ها به گونه ای طراحی شده که بدون داشتن برنامه ریزی نمی توانند به حیات خود ادامه دهند. آدمی درمسیر رشدعقلانی خود به ضرورت برنامه ریزی در زندگی خویش پی می برد. در این هنگام، آن را درنظام های اجتماعی به عنوان ابزاری در خدمت مدیریت و رهبری، مورد توجه قرارمی دهد. اساس برنامه ریزی برآگاهی ازفرصت ها و تهدیدهای آتی وچگونگی استفاده ازفرصت ها و مبارزه با تهدیدها قراردارد.
برنامه ریزی استراتژیک در بخش دولتی
برنامه ریزی استراتژیک در بخش خصوصی توسعه یافته است. تجارب اخیر مبین آن است که رویکردهای برنامه ریزی استراتژیک که در بخش خصوصی تدوین شده اند میتوانند به سازمان های عمومی و غیرانتفاعی و هم چنین جوامع و دیگر نهادها کمک نمایند. با محیط های دستخوش تغییر، برخوردی مناسب داشته و به شیوهای کارساز تر عمل کنند. البته این به آن معنا نیست که همه رویکردهای برنامه ریزی استراتژیک بخش خصوصی در بخشهای عمومی و غیرانتفاعی به یک اندازه کاربرد داشته باشند. سازمان ها ، نهادها و دوایر دولتی و غیر دولتی مانند شهرداری ها مسئول تدوین، اجرا و ارزیابی استراتژی هستند. استراتژی هایی که بتوانند برنامه ها وخدماتی که مبتنی برهزینه و منفعت باشد را به بهترین شکل ممکن ارئه نمایند.
معمولا سازمان های عمومی نمی توانند بر تنوع فعالیت های خود بیفزایند. سازمان ها نمی توانند به فعالیت های غیرمرتبط بپردازند یا ناگزیر دریکدیگر ادغام شوند. سازمان های عمومی جهت دریافت اعتبار مازاد ناگزیرند، از روش مبتنی بر مدیریت استراتژیک استفاده کنند. این در حالیست که استراتژیست ها درسازمان های عمومی ایران درمقایسه با هم ردیفان خود از آزادی عمل کمتری برخوردارند.
اغلب قانون گذاران و سیاست مداران هستند که به امر تصمیم گیری و تخصیص منابع در سطح کلان می پردازند. همچنین به صورت مستقیم و غیر مستقیم، اعمال کنترل می نمایند و مسئله رنگ سیاسی به خود می گیرد. در نتیجه، با پاره ای از مسائل در جهت برنامه ریزی استراتزیک در اینگونه از سازمان ها روبرو می شویم. این ها مسائلی هستند که خواسته یا ناخواسته تاثیر چشمگیری بر مدیریت استراتژیک دارند. می توانند موجبات انحراف از اهداف تعیین شده یا شکست آن را به وجود آورند. این امر می تواند منابع با ارزش سازمان را هدر داده و موجب بدبینی و انصراف ذینفعان شود.